شايد عنوان جامعه 5?0 قدري دور از ذهن باشد. اما نگران نباشيد. کساني که ادبيات اين روزهاي حوزهي مديريت و اقتصاد را دنبال ميکنند با عنوان و مفهوم انقلاب صنعتي چهارم و اقتصاد ديجيتال آشنا هستند. اگر شما هم چيزهايي درباره اين مفاهيم خوانده يا شنيدهايد، پس جامعه 5?0 را بهعنوان بيان ژاپني انقلاب صنعتي چهارم در نظر بگيريد.
دولت ژاپن در سال 2016 طرحي را معرفي کرد که هدف آن استفاده و توسعهي فناوريهاي صنعت 4 براي بازآفريني جامعه، حل مسائل، معضلات اجتماعي و همچنين ايجاد برابري در بهرهگيري از منابع و درآمدهاي ملي براي همهي طبقات اجتماعي است. اين طرح که با نام جامعه 5?0 يا Society 5.0 به جهان معرفي شد، به دنبال آن است که همهي بازيگران اجتماعي، از دولت گرفته تا دانشگاه و کارآفرينان و درنهايت عموم مردم را براي تحقق والاترين هدف آن بسيج کند که آنهم چيزي نيست جز رفاه عمومي ضمن حفظ اهداف توسعهي اقتصادي ژاپن.
براي ورود به موضوع بهتر است ببينيم جامعه 5?0 چيست و چگونه تعريف ميشود. در کتاب آمده که: جامعه 5?0 را ميتوان «جامعه اطلاعات محور» تعريف کرد؛ جامعهاي که در آن، فضاي فيزيکي و فضاي سايبر بهشدت با يکديگر ادغام و يکپارچهشدهاند. جامعه 5?0 پس از جامعهي گردآورنده-شکارچي، جامعهي کشاورزي، جامعهي صنعتي و جامعهي اطلاعاتي ظهور کرد. اين جامعه بر انسانها متمرکز است. البته عدد 5?0 به نوع جديدي از جامعه اشاره دارد که جايگاه مهمي براي نوآوريهاي علمي و فناورانه قائل است و هدفش حلوفصل مشکلات اجتماعي و همزمان، تضمين توسعه اقتصادي است. بسياري از عوامل تشکيلدهنده اين جامعه از جوامع پيشين وام گرفتهشدهاند؛ هرچند اين رويکرد با رويکرد طرفداران جوامع افول يافتهي پيشين تضاد دارد.
حالا بد نيست به انقلاب صنعتي چهارم (اقتصاد ديجيتال) هم نگاهي داشته باشيم. سه مؤلفهي اصلي مفهوم اقتصاد ديجيتالي را ميتوان چنين فهرست کرد: زيرساختهاي کسبوکار الکترونيکي، کسبوکار الکترونيکي (نحوهي انجام هر کسبوکار) و تجارت الکترونيکي.
پس از توسعه ابزارهاي ديجيتالي و فراگير شدن آثار انقلاب ديجيتالي، موج ديگري آغاز شد که آن را کلاوس شواب انقلاب صنعتي چهارم ناميد. او برخي از روندهايي را که موجب شکلگيري و توسعه اين انقلاب شده است را به شرح زير فهرست ميکند: ارزان شدن و فراگير شدن تلفن همراه؛ توسعه و کاربرد انواع حسگر و سسنور؛ هوش مصنوعي و يادگيري ماشيني. شواب توضيح ميدهد که اگرچه در ظاهر بسياري از اين دستاوردها و روندها از قبل وجود داشتند، اما ظهور و بروز سه ويژگي باعث شد که اقتصاد ديجيتال متولد شود و رشد کند:
- سرعت پيشرفت و عرضه محصولات و اختراعات جديد ناگهان سيري صعودي پيدا کرد.
- دسترسي به تکنولوژي از يک حوزهي جغرافيايي يا يک طبقهي اجتماعي خاص فراتر رفت.
- تکنولوژي، بهجاي اينکه مانند گذشته، ابزاري در خدمت سيستمها باشد، خود خالق سيستمهاي جديدي شد.
حالا و بعدازاين مقدمه، درمييابيم که در اين کتاب از برنامههاي توسعه اقتصادي بر اساس آينده صنعت و فناوري سخن گفتهشده است.
کتاب با فصل جامعه 5?0: منطق و ساخت شروع ميشود و در آن به مصالح اوليهي ساخت چنين جامعهاي پرداخته ميشود. سپس به سياستها، هستهي مرکزي و ورود مفهوم جديد به شهر ادامه پيدا ميکند. در ادامه نيز به نقش فناوري اطلاعات، پيامدها، نوآوري و درنهايت چالشها پرداخته ميشود.
يکي از ويژگيهاي کتاب، علاقه به کاربرد مفاهيم و واژگان تازه ساخته و يا ابداع آنهاست. بهعنوان نمونه بهغيراز جامعه 5?0 که خود واژهاي نوين است، به عناويني مانند صنعت 4?0 و شهر 3?0 و تحرک 3?0 يا فناوري اطلاعات 2?0 نيز برميخوريم.
در اين نوشتار بيش از اين قصد نداريم به محتواي کتاب ورود کنيم چون بدون شک خوانندهي علاقهمند خود با مطالعهي کتاب، درک روشني از مطالب خواهد يافت. اما بد نيست اشارهکنيم که چون در کتاب از نسلهاي مختلف انقلاب صنعتي و تأثيرات آن بر جوامع بشري سخن گفته ميشود، خوانندگان را به مطالعهي کتاب انسان خردمند نوشته يووال نوح هراري ارجاع ميدهيم که به شکلي کاملاً غيرمنتظره به بررسي تاريخ اين انقلابها بر سرنوشت بشر پرداخته و نگرشي کاملاً جديد را به خواننده عرضه ميکند.
همچنين اگر مترجم محترم، ضمن ارج نهادن به ترجمهي خوب و روان کتاب، در مقدمهاي به بيان تقارب مفهوم جامعه 5?0 با انقلاب چهارم صنعتي ميپرداخت هم کمک بيشتري به خواننده ميکرد. ضمن آنکه لازم است اين نقد را نيز به کتاب وارد داريم که شکلها و طرحهاي داخل کتاب ميتوانست با وضوح و کيفيت خيلي بهتري چاپ شود.
سخن پاياني اينکه با توجه به وضعيت اقتصادي-اجتماعي-فرهنگي کشورمان، مطالعهي چنين کتابي چقدر ميتواند مفيد باشد؟ مترجم در پاسخ به اين پرسش در مقدمه آورده است که: «کشور ما بهطور تاريخي دچار مسائل و مشکلاتي است که سالها رويهم انباشت شدهاند و راهحلهاي انديشيده شده براي آنها در عمل کار آيي چنداني نداشته است.
همچنين جامعه ايراني در آيندهاي نزديک دچار مسائلي خواهد شد که پيشبيني آنها چندان دشوار نيست. مشکل بيکاري، نابرابريهاي اقتصادي، آلودگي هوا، تحليل منابع طبيعي، پير شدن جمعيت، از دست رفتن سرمايه اجتماعي اعتماد و … ازجمله اين مسائل هستند. تجربه جهاني حاکي از آن است که حل اين مسائل نياز به راهحلهايي همهجانبه با بهرهگيري از ظرفيتهايي دارد که فناوريهاي نو در اختيار جوامع قرار ميدهند. اينجاست که دولتها و ساير نهادهاي تصميمساز در کشور ميبايست رويکرد خود را به حل مسائل تغيير دهند و بهجاي پراکندهکاري و جل جزيرهاي مسائل، يک طرح ملي (نظير جامعه 5?0) دراندازند که در آن، همه ظرفيتهاي ملي، از طبيعي گرفته تا انساني و فناورانه در خدمت يک هدف بزرگ يعني ايجاد جامعه بهتر به خدمت گرفته شود.
هدف مترجم معرفي اين مفهوم و فناوري و اامات آن به جامعه اجرايي و علمي کشور است تا پس از آشنايي با کمک سازمانهاي توسعهاي نظير سازمان مديريت صنعتي، اين مفاهيم را در کشور پيادهسازي و اجرا کنند.»
منبع : vinesh.ir
ما هم اميدواريم که اين کتاب با همين ديدگاه خوانده و به کار گرفته شود.
درباره این سایت